صدای خستگی و تنهایی مرا ، چه کسی می شنود؟

شهر خواب است


قصه نیستم که بگوئی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی...


من درد ِ مشترک‌ام مرا فریاد کن.


این نیز بگذرد...