من پله‌های پشت بام را جارو کرده ام
و شیشه‌های پنجره را هم شسته‌ام.

کسی می‌آید

کسی می‌آید
کسی که در دلش با ماست، در نفسش با ماست،

در صدایش با ماست!


کسی که آمدنش را

نمی‌شود گرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت ..