دورم میزنی

من آنقدر دیوانه‌ام

که وقتی دورم میزنی

باز نگران تواَم،

سرت گیج نرود!


چنگ در مو

چنگ در موهایت انداختم ...

انگشتانم به دور موهایت قفل شد ...

سخت شد ... گیر شد ...

منت موهایت را میکشید ...

آزاد شدن از موهایت مرگ انگشتانم بود ...

فرهای شیرینت انگشتانم را فرهاد کرد

عاشق کرد

انگشتانم قفل تر شد ... سخت تر شد ...

لیلی شد

موج موهایت رگهایم را موج داد ... فر داد ...

بوی موهایت به تمام من راه یافت ...

بوی شیرینت وجودم را فرهاد کرد ...

عاشق کرد ... چرخیدی ...

موهایت از من دور شد ...

دستانم شل شد سرد شد

رگهایم بسته شد قلبم مجنون شد

ایستاد ... تو دور شدی ...

من مُرد!

عشق یکتا

دردنـــــاک اســـــت

دوســـــتـَش بـداری

و گمـــــان کنی دوســـــتـَت دارد

حــــال آن کـِه

او یــِگــانه هـَســــتی تو باشـَـد

و تـــــو

یـــِــکی از هــزاران لــــــذت او …