دروغ

˙·٠•♥•٠·˙


وقــتــﮯ
مـهـربـانـیــﭟ از دور

اینـﻖـدر نــزدیـــڪ اسـت



حس میــــڪـنــم



جــغــرافــیــا


یـــڪ 【 دروغ 】 تـاریـخـیـسـت . . .



˙·٠•♥•٠·˙

دلتنگی

ترس

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم

دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم

قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم

عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم

کودکان را دوست دارم ولی از آئینه می ترسم

سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم

من می ترسم پس هستم

این چنین می گذرد روز و روزگار من

من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم


با سپاس - ارسالی از دوست خوبم : مــــــنــــــــ مـیــــ آموزمـــــــ

دلم گرفته

دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی? گرفته است...

آسمان چشمانم به اندازه تمام ابرهای بهاری? بارانی است...


قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است...


اما وجودم در کوره داغ تابستانی می سوزد...


چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من......!!!!



متن عاشقانه غمگین

هیچ چیز بیشتر و بدتر از این ...

مغز استخوان آدمو نمی سوزونه که...

اطرافیانت بهت بگن:

اگه ...دوستت داشت نمیرفت...!!!


پروانه می شوم

نمي دانــم

چــرا بيــن ايــن همــه ادم


پــيــله کــرده امــ

بــه تــو

شــايد فــقط با تــو

پــروانــه مي شـــوم

ســنـگـيــنــي گـفــتــه هــايــم

بــه سـنــگـيــنـي گــوش هــايـتــ دَر . . .!


ارسالی از دوست خوبم : امين

بوسه هایم را فروختم

بوسه هایم را فروختم

دفتر خاطرات و تمام شعر هایم را سوزاندم

چمدانم را برداشتم و رفتم دنبال کار خودم

به قیمت یک عمر آزادی ...

تو خود بهشتی

عاشق هوس های عاشقانه ام

دست هایت را به من بده

به جهنم که مرا به جهنم میبرند به خاطر عشقبازی با تو !!!

تو خود بهشتی.....

من مات تصویر توام

چشماتو از من بر ندار

من مات تصویر توام ......

چتر خیس

با چتـــر باشم

یا بدون چتر....


فرقی نمیكند ...


" بی دوست خیــــــس بارانم "....

لبخند تو

لبخند ِ تو

معجزه ی شیرینی است


كه رؤیای بهشت را


در دل ِ آدم


زنده می كند...

اشک

رفتی و جات خالی شد تو خونه م

آتیشو باز کشیدی به جونم


میدونم که حرف های قشنگت


چیزی نیست جز اشکی رو گونه م


آخ بازم داغت کوبید تو سینه


یاد تو چقده دلنشینه


خدایا کاری کن از بهشتت


بتونه اشکامو ببینه ......

مرا ببوس

کنارم بخوابو به دورم بتابو
از این لب بنوشو چو تشنه که آبو
خدا دوست دارد لبی را ببوسد
نه آن لب که از ترس دوزخ بپوسد

خدا دوست دارد من و تو بخندیم

نه در جاهلیت بپوسیم بگندیم

بخواب آرام پیش من

لبت را بر لبم بگذار
مرا لمسم کن و دل را
به این عاشق ترین بسپار

بخواب آرام پیش من

منی که بی تو میمیرم
لبت را بر لبم بگذار
که جان تازه میگیرم

بــــوی تنت بارانیست

زیر قطره های بـاران نوازشت ، آرام میشوم !


از کجا آمده ای ؟



بــــوی تنت بارانیست ...!

بوسه از لبهای تو

گفته اند آن زن زنی دیوانه است

کز لبانش بوسه آسان می دهد


آری اما بوسه از لبهای تو


بر لبان مرده ام جان میدهد


هرگزم در سر نباشد فکر نام


این منم کاینسان تو را جویم به کام


خلوتی میخواهم و آغوش تو


خلوتی میخواهم ولبهای جام


فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر


ساغری از باده هستی دهم


بستری میخواهم از گلهای سرخ


تا در آن یک شب تو را مستی دهم


آه ای مردی که لبهای مرا


از شرار بوسه ها سوزانده ای


این کتابی بی سرانجامست و تو


صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

بغض

دلم تنگ می‌شود

چشمانم باران می‌خواهد


خدایا!


فرو بردن این همه بغض روزه را باطل نمی‌كند؟

بی من

بی من اگر آرامی

من نمی خواهم كه كنار من باشی...

منو درگیر خودت کن

منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه

تا سکوت هر شب من با هجومت روبه رو شه


بی هوا بدون مقصد سوی طوفان تو میرم


منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم


همیشه به یادتم

همیشه به یادتم

حتی حالا که اسیر خااااااااااک شده ای ........

در متن شب

من از هجوم

این خواب های خط خطی

در متن شب می ترسم ...

یک لیوان آب

لطفا !

الفبای عشق‌

من ساده‌ام

ومعصوم

و الفبای عشق‌ام

محدود به چند حرف ساده است
تا باآن‌ها
بتوانم بگویم
.
.
.
.
.
.
"دوستت دارم"

همین!



طاق باز

خــدایا



اگر نبودی




دراز می کشیدم




و می مُردم




طاق باز ....

دلتنگت می شوم

نمی دانم این روزها


تو دیر به دیر یادم می کنی



یا من



زود به زود



دلتنگت می شوم .....


مردم گریه میکنند

هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟


مردم گریه میکنند...



نه به خاطر اینکه ضعیف هستند!!!



بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند....

منفی در منفی

دوستت ندارم


دوستم نداری


...


منفی در منفی میشود مثبت


...


آری...



اما این چه فایده ای دارد وقتی نیستی !



بدونـــــــــــــــــ منــــــــــــــ

اینــــــــــــ شبـــــــــ ها تنهـــــــــــــا به این می اندیشمـــــــــ

که مگــــــــــــــر من ترا چقــــــــدر دوســــــــت داشتمـــــــــــــــ

که خوشبختیتــــــــــــ تنهــــــــــا آرزویمـــــــــ بود...

حتـــــــــــــــــــــــی ، بدونـــــــــــــــــ منــــــــــــــ


مـــــــــــــــــــرسی

آهـــــــــ ــــــــــای آدما

جواب دوســـتت دارم """"""مـــــــــــــــــــرسی""""نیست


دوستتــ دارم ..

انقدر به تو گفتم بیرون از نوشته هام عشقی ندارم
که پاک داشت تو رو یادم میرفت !!!

انقدر نگفتم " دوستتــ دارم " که تو هم مهر بی معرفتی رو
محکمـــ زدی روی اسممو منو بی معرفت خوندی ...

انقدر کنارم بودی و نبودم که سرد شدی و نوشته هاتم یخ زد !

قصه شیرین و فرهاد افسانس اما منو تو واقعی هستیمـــــ

انقدر گفتم که نگفتم که داشت مهمترین نگفتم یادم میرفت ..
دوستتــ دارم ..

ساحل دل

دل تنگی هایم را با کدام قایق


روانه ساحل دلت کنم که



بفهمی دل تنگم .......


دلم چراغونیست برایت

عکست را که نگاه میکنم انگار

قرن هاست که میشناسمت


خیلی دلم هوایت را میخواهد ...


هوای دلی را میخواهد که هوایم را ندارد این روزها ..


دلم را برای برگشتن دوبارات چراغونی کرده ام .....

دلم پُر است

دلم پُر است

پُـــرِ پُـــرِ پُـــر.....


آنقــــــدر که گاهی اضافه اش، از چشمانم می چـــــکد !!

قلبمــــــ را ندزدیـــد

فــقط لطفــا" قلبمــــــ را ندزدیـــد


منـــــــ عاشقـــــ نمیشومــــــــــ



حتیــــــ بهـ قیمتـــــ پوسیدنـــــــ !

تـــــو

مــــرد نــیـــسـتــم امــا ...

حـــرفــم یـــکی اسـتــــ !


" تـــــو"...

خیانـــــــــت

و مــــــــن سر بر کنار خیـــــــ ــــــالت نمیگذاشتم تا مبادا به تو خیانـــــــــت کرده باشم

و تـــــــــــــــو


هرشب سر بر آغوش دیـــــــگری میگذاشتی تا مبادا از حـــــال و هــــــــوست جا بمانــــــی ......

مرد که باشی

مرد که باشی باید خیلی از بی اعتمادی ها رو تحمل کنی ...

مرد که باشی باید " دستتو " بزاری روی " دلت " که یه موقه کسی نفهمه

چه حسی داری وگرنه " دست دلت " رو شده ...

مرد که باشی باید بشینیو واسه گذشته ایی که خیلی بهتر میتونستی ..

یادش کنی .. سیگار پشت سیگار .. اشک پشت اشک .. نقاب پشت نقاب

بکشیو .. بریزیو .. بزنی تو خلوت خودت ... که کسی نفهمه چه غمی داری


مرد که باشی باید غماتو پشت خندت .. دل سوزیتو پشت عصبانیت ..

غیرتتو پشت فریاد ... و عشقتو پشت نگاه غایم کنی ..

دوری از خود

گاهــی آدمـ دلــــشـــ مـیــخواهــد


کـفـــش هـاشـ را دربـیـــاورد


یــواشکیـ نوکـــ پـــا , نـوکــ پــا


از خـودشــ دور شــود


دور دور دور ........


دل شکن

اگر ماهرترین ماهر های دل شکن ها هم باشمـ ـ ـ ـ


بازم ردی از خودتــ بــ جا میگذاری کــ نشان میدهد



انقدر ها هم کــ میگفتی دلت نازک نبوده و نشکسته ....


مے ترسمـ

اگر خودکشے گنآه نبود


و مے دآنستمـ زندگے مجددے در كآر نیستـ


تآ بہ حآل خود رآ زیر خآکـ کرده بودمـ


حیفـ كہ از قبر مے ترسمـ .....


دخترمــ

اولین و آخرین دختری که بخواهم جلویش زانو بزنم ...


دخترمــ خواهد بود!...



آن هم برای بستن بند کفشهایش..♥

لحظه های ازدست رفته


درکوچه های تنهایی قدم میگذارم صدای قدم هایم درکوچه می پیچدصدای آشنایی مرامی خواندگام هایم را آرامتربرمیدارم به دنبال صدامی روم درمیانه ی راه به کودکی برمی خورم که گریه می کندکودک رادرآغوش می گیرم وآرامش می کنم. به صورت کودک خیره می شوم به یادکودکی های خودم می افتم که چه قدرآرام وبی صدامی خوابیدم وخواب های کودکانه می دیدم چه زیباست لحظه ای که حس می کنی کودکی های خودت دقیقادرمقابل صورتت است وچه آرام خوابیده است. بادیدن کودکی خودسرعت زمان راحس کردم کاش قدرثانیه های ازدست رفته رازودترمی دانستم کاش.....
 

عمق شادی ها

با گفتن یک " دوست من جایت خالیست " ،

نه جای من پر می شود و نه از عمق شادی هایت کمتر...


فقط دلخوش می شوم که هنوز بود و نبودم برایت مهم است .


غم مخور

در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور

حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور


گردش چرخ نگردد به مراد دل کس


غم بی مهری آن مردم بی عار مخور

تنها نیستی

لباسها در آب کوتاه میشوند و برنج ها دراز.

در درازای زندگی لباس باش و در پهنای آن، برنج.

واگر عمق این پند را نفهمیدی، بدان که تنها نیستی !

 

شوق بودن با تو

دیوارها

هرقدر هم بلند باشند

اسیرت نمی کنند،

ما پرواز را آموخته ایم

بیا تا دور دست ترین قله ها پرواز کنیم

و دل انگیز ترین آواز را سر دهیم

من،

رویایی دارم،

به رنگ راز آلود ترین غروب

و طعم عجیب ترین سکوت

شوق بودن با تو

از من آدمی ساخته که غروبها را می فهمد

و تنهایی درختها را احساس می کند

شوق بودن با تو

هر روز ویرانم می کند

تو هم می دانی، عاقبت چگونه خواهم سوخت

در آتشی که گرما بخش زندگی توست

آخرین آواز را سر می دهم:

به دیوارها دل مبند



آدم برفی

یک شال گردن ِ به زمین افتاده ...

همیشه نشانۀ یک مادر ِ سر به هوا نیست ,

که دست پسرش را در خیابان گهگاهی رها میکند به امان خدا... ...




آدم برفی ها هم گاهی ... خودکشی میکنند ....

سمفونی گنجشک ها

گنجشک ها به سمفونی اعتقاد دارند...

وقتی که سیم برق را دو / لا / می / نشینند

چشمانت ، کلاویه ها را که حفظ باشد...

هر تیر چراغ و سیم برقش ، بتهونیست که موسیقی مادری ِ گنجشک ها را می نوازد ......


سکوت عاشق

روزگاری, شهری

نفسی, همنفسی


غیرتی بود سزاوار جهان


نامردی تا کی؟


لذت عشق کثیف


هوسی زودگذر


و سکوت عاشق


در غم شهوت زشت معشوق...!

بوی عشق

نمیدانی

بوی کسی روی گونه ات جامانده باشد


چه سنگین است... !


قاعده همین بوده


از همان ابتدای انگور....


شراب هرچه تلخ تر گیراتــــــــــر !!

قلب تو

خدا به تو 2 تا پا داد

تا با اونها راه بری!!

2 تا دست داد تا نگاه داری!!

2 تا گوش داد تا بشنوی!!

2 تا چشم داد تا ببینی!!

ولی چرل فقط یک قلب داد؟!؟!؟!.....

چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا اونو پیدا کنی!!!

دلا یاران سه قسمند

دلا یاران سه قسمند ار بدانی

زبانیّند و نانیّند و جانی

به نانی، نان بده از در برانش

محبّت کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را نگهدار

به راهش جان بده تا میتوانی

غـــــــــــم

غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را

بر سفره ی رنگین خود بنشانمت ...

بنشین غمی نیست.

جدایی هرگز

تو دریایی و من موج اسیرم

که میخواهم در اغوشت بمیرم

بیا دریای من اغوش بگشا

نمیخواهم جدا از تو بمیرم

دوری و فاصله ها

فاصله ها و دوری حریف خاطره ها نمی شوند........


عاشق ترین باش

عاشق بهترین ها نباش

بهترین باش


تا بهترین ها عاشقت باشند

.
✿ツشـبـگـردی مـیـکــنم امــا صــدای نـفس هــایَـتــــ را

از پشتـــ هیـــچ پنجـــره و دیـــواری نمیشنـــوم ...

آســوده بـخــواب نــازنـیـنَـــم ! شهـــر در امــــن و امـــان اسـتــــ ...

تنهـــا خـاطــــر مَــن استـــــ کــه در آتَــش مـیـســوزَد ... ✿ツ

مـســافـــــر

✿ツ مـســافـــــرتــریــن آدَم دنــیـــــا هــــــم

دستـــــــ خـطـــی مـی خـــواهَـد کـه بـنـویـســــد بـَـرایــــش

" زود بَــرگـــــــرد

طـاقـــتــِ دوری اتــــــــــــ را نَــدارمــــــــــــ ✿ツ


لیلی

خدا گفت:

لیلی یک ماجراست، ماجرایی آکنده از من. ماجرایی که باید بسازیش.


شیطان گفت:


تنها یک اتفاق است. بنشین تا بیفتد.


آنان که حرف شیطان را باور کردند،


نشستند و لیلی هیچ گاه اتفاق نیفتاد.

افسوس

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟


چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟


اما افسوس که هیچ کس نبود ...


همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...


آری با تو هستم ...!


با تویی که از کنارم گذشتی...


و حتی یک بار هم نپرسیدی،


چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!

عاشق باش

عاشق که باشی

شاعرتر هم می شوی و

شعرهایت

همچون آرامبخش

تسکینت می دهند .



شاید از این نقاشیها هم گاهی بکشی :

.

فرهاد باش

مشغول " دل " باش ، نه " دل " مشغول ...
فرهاد كه باشی
همه چیز شیرین است ...!

تمام زیبایی هایت

دلتنگی

.


.


.


تنها نصیب من بود


از تمام زیبایی هایت...

این دنیای منه

منتظر کسی باش

که اگه

حتی در ساده ترین لباس بودی

حاضر باشه تورو

به همه دنیا نشون بده

و بگه که:

این دنیای منه

دردهایم

گفتی که

ما به درد هم نمی خوریم!..

اما

هرگز نفهمیدی...

من

تو را

برای دردهایم نمی خواستم...

دیوار فاصله

تو را چه به فرهاد؟

یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی.


تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار…

من باورت می کنم ...

رفتی …

رفتی …

بی آنکه مرا به خدا بسپاری …


نمی دانم خدا را از یاد برده بودی یا مرا ؟؟؟

یادش بخیر ماهیگیری

یادش بخیر با هم میرفتیم ماهیگیری.

اون ماهی های زیادی تور میکرد



به من میخندید و میگفت:

یعنی نمیتونی 1 دونه ماهی بگیری؟

لبخندی زدم و بغلش کردم و گفتم:

... من ماهیمو خیلی وقت تور کردم....

كجایی؟

مینویسم از احساسم...


دیگه مجبور نیستی هر جا كه میری


ازم اجازه ی رفتن بگیری

میشه با هر كی كه میخوای بجوشی

اصلا هرچی دلت میخواد بپوشی

میشه به هر كی كه میخوای دل ببندی

یا با غریبه ها بگی،بخندی

وقتی دیر میكنی یا میری جایی

دیگه نیستم بهت بگم:كجایی؟

انـــتظــــــار

نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم...

اما


ایـــــــــــــن روزها...


به لطـــــــــــفِ تــــــــــو...


انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم....!!!!


علــــــــی (ع)

و فرمود مولای خوبان، علی *علیه السلام*:

عاقل آن نیست كه خیر را از شرّ تمیز دهد، 

بلكه عاقل آن است كه بهترینِ دو شرّ را بشناسد

((یعنى شرّى كه زیان كمترى دارد انتخاب كند)) ...


آس حکم

خدایا … یه بُر به این زندگیمون بزن …

شاید دو تا حکم افتاد دستمون که هر نامردی آسش رو به رخ ما نکشه !!!

باورم نبود

درها اگر بسته بود

پنجره را باز گذاشته بودم برای برگشتنت


باورم نبود


مرغی که از قفس پرید


دیگر بر نمی گردد...

بچگی

بچگی یعنی:

وقتیکه فاصله ی دستشویی تا اتاقمونو می دویدیم


و از اینکه لولو ما رو نمی خورد فریاد می زدیم، ھـــــوراااا



از هیچ کار بچگیم پشیمون نیستم ،


جز اینکه آرزو داشتم بزرگ شم ...

سوگند

شبی مست رفتم اندر ویرانه ای


ناگهان چشمم بیافتاد اندر خانه ای نرم نرمک پیش رفتم



در کنار پنجره تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای


پیرمردی کور و فلج درگوشه ای


مادری مات و پریشان همچنان پروانه ای


پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم


دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای


پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای

تا که بینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای


آدم و حوا

گفت: حالت را نمی پرسم چون می دانم خوبی، ...

عکس هایت همه با لبخندند !! ...

نمی دانست عکاس که می گوید سیب،

من یاد حماقت آدم و حوا می افتم ...

قسم به خدا

قسم می خورم ....

دیگر حتی نامت را در اشعارم نخواهی دید ...

روی جلد دفتر شعرم بزرگ نوشته است :

" لعنت خـــــــدا بر پدر و مادر کسی که در این مکان آشغــال بریزد. "

رنگین کمان

باران که می گیرد

از تن گل ها


بوی پیرهنت می آید


و رنگین کمان


همه را از آنِ خود می داند...

بوسه باران

باران بهانه ایست ازجنس حضورتو ،

اگرروزی قطره ای صورتت را بوسید

و گونه هایت گلگون شد به یاد من بیافت ،

چراکه ثانیه هایم سخت می گذرد


یا رب

زخم شدم ،

شیشه به زخمم نشست ،


شیشه شدم ،


سنگ سرم را شکست ،


یا رب اگر سنگ شوم لحظه ای ،


بر دل این سنگ چه خواهد گذشت



.

دوســـــــــــت

پرسنــد دنیـا خواهــی یــا دوســت ؟

گویـم ای بـی خبـران : دوســت همــه دنیــای مــن اسـت ...

دوســـــــــــت

بر روی قلبم پا گذاشتی

این تو هستی که بعد از رفتنت خاطره هایت آرامم نمیکند

چرا خاطره هایت را جا گذاشتی ، چرا اینگونه مرا تنها گذاشتی ،


چرا بر روی قلبم پا گذاشتی !


حال من از این بدتر نمیشود...


جهنـــــمـﮯ بـپـــا میــــکنــد


دلــــــــم / ..

وقـــــتـﮯ

شـــــــعرﮯ بیــــــاید و

تــــو

میــــــان آن نبــــاشــــﮯ .. / .




بی تو تنهایی عذابم میدهد

عشق و شیدایی عذابم میدهد
کور بودن نیز گاهی نعمت است
حس بینایی عذابم میدهد
کاش میشد مثل کودک خواب رفت
حیف . . . .
لالایی عذابم میدهد



مے پسـندم پاییـز را

که معافـم مے کنـد

از پنـهان کردن ِ

دردے که در صـدایم مے پیچـد ُ

اشکے که در نگاهـم مے چرخـد ؛

آخر همه مـے داننـد

سـرما خورده ام !!

عاشق هم بودیم

روزگاری من و تو
عاشق هم بودیم
در شبی مهتابی
تو برایم خواندی:
نازنینم،عشقم،
تکیه کن بر دستام
و دگر هیچ مخور
غم بی تکیه گهی
که منم تکیه گهت
و بدان ای گل من
که پناهت مردی است
که مثال کوه است
و چه اسان من خام
باورت می کردم
و نمی دانستم
تکیه کردن بر عشق
تکیه بر قامت سست باد است


بعد از رفتنت.. .

من موهایم را از ته تراشیدم

تا عطر انگشتانت

مرا دیوانه تر نکند
......


چـقـدر سـرد اسـت

وقـتـی مـی خـوآهـمـت

و نـیستـی
...

کلاس درس

دیدن همیشه خوب است
خواه دیدن آن زیبایی ها باشد
خواه دیدن این زیبایی ها

شاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشد
.
...
.
.
.

یاد تــــــــــــو

واژه را ..


به تازیانه می گیرم !


اگر ..


در ذهنم ..


جز به یاد تــــــــــــو جاری شود !!

قاصدک

کنار پنجره می آیم

نسیم تبسم تو جاریست

قاصدکها آمده اند

در رقص باد و یاد

سبز

سپید

سرخ...

و این آخرین قاصدک

چقدر شبیه لبخند خداحافظی توست! 


دلتنگی و نیاز

بوی تو را می آرد با خود

باد که از سمت فاصله ها وجاده های خیس باران خورده می آید

و حرف به حرف تمامی کلمات طاقت و شکیبایی را پرپر می کند

و می بارد به بزرگی تو

حجم عظیمی از دلتنگی و نیاز در تمام من . . .

بگذار پنجره ام را ببندم !



منو ببخش

اگه قرار باشه ظرف 24 ساعت دنیا به پایان برسه

تموم خطوط تلفن،تالارهای گفتگو و ایمیلها اشغال می شه....

همه جا پر میشه از این كه:

رنجوندمت،پشیمونم،منو ببخش

تو را عاشقانه می پرستم

مراقب خودت باش.

اما بین این همه پیام یكی تكون دهنده تره:

همیشه عاشقت بودم ولی هیچ وقت بهت نگفتم!

پس عشق و محبت را تقدیم آنكس كه دوستش داریم كنیم

شاید كه دیگر فردایی نباشد.


دست نوازش

این جا هوا خوب است

باران به لحن تو می بارد و از آستین دلم یاد تو می چکد ابرهای پیوسته

تو را به من می رساند

و هر برگ،

نامه ای می شود که از دست نوازش های دور تو می ریزد حالا پلکم را

می بندم

می خواهم خیس از خاطرات تو شوم

باران حالا تندتر می بارد وگونه هایم از ندیدن های تو خیس

بی وفا

تـ ـو دسـ ـت در دسـ ـت دیـ ـگـ ـری . . .

مـ ـن در حـ ـال نـ ـوازش ِ دلـ ـی کـ ـه سـ ـخـ ـت گـ ـرفـ ـتـ ـه اسـ ـت از تـ ـو . . .

مـ ـدام بـ ـر او تـ ـکـ ـرار مـ ـی کـ ـنـ ـم کـ ـه نـ ـتـ ـرس عـ ـزیـ ـز دل. . .

آن دسـ ـت هـ ـا بـ ـه هـ ـیـ ـچ کـ ـس وفـ ـا نـ ـدارنـ ـد . . .


قلب

تلخ تر از شراب بود

زهر تر از هلاهل

جنس دریده تو .

سخت تر از جدایی

سرخ تر از شقایق

خون تن سوخته .


قلب

بوسه ی تو

آه ، اکنون دیریست

که فرو ریخته در من ، گویی


تیره آواری از ابر گران


چو می آمیزم ، با بوسه ی تو


روی لب هایم ، می پندارم


می سپارد جان عطری گذران


آن چنان آلوده ست


عشق غمناکم با بیم زوال


که همه زندگیم می لرزد


چون تو را می نگرم..............

تو می دانی

از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
غم می كشد ما را و می بینی دل می كشد ما را تو می دانی

گاهـی

دلم تنگـ می شـود گاهـی !
برای ِ ...
یك « دوستت دارم » ِ سـاده !
دو « فنجـان قهــوه ی داغ »
سه « روز » تعـطیلی در زمسـتان !
چـهار « خنـده ی بلنــد »
و پنــج « انگشـت » ِ دوست داشتـنی !..