دردم را به كه گويم؟

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دردم را به كه گويم ؟
خواستم با نسيم بگويم،سرگرم چمن بود.
خواستم بنشينم كنار دريا سر صحبت را باز كنم
با ساحل غرق گفتگو بود.
پيچك ناز مي كرد بر سپيداري كه بر تنه اش پيچيده بود و...
خواستم با تو بگويم اما در خلوت صداي غريبه اي را شنيدم.
درد خود را نگاه خواهم داشت،شايد اين سوختن
خوشتر از آن افروختن باشد...
دردم را به كه گويم ؟
خواستم با نسيم بگويم،سرگرم چمن بود.
خواستم بنشينم كنار دريا سر صحبت را باز كنم
با ساحل غرق گفتگو بود.
پيچك ناز مي كرد بر سپيداري كه بر تنه اش پيچيده بود و...
خواستم با تو بگويم اما در خلوت صداي غريبه اي را شنيدم.
درد خود را نگاه خواهم داشت،شايد اين سوختن
خوشتر از آن افروختن باشد...
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۱۱/۲۹ ساعت 13:16 توسط میلاد محمدی
|
درود بر شما دوست خوبم